داستاناي كوتاه اكسو

۳۲۴ بازديد

♋εχο sτοяλ♋, [28.03.07 00:16]
اكسو توي دستشويي ايرانيا????

سوهو چند تا نگهبان ميذاره جلوي در كه مبادا كسي بازش كنه و واردش بشه و روي سنگ برعكس ميشينه وقتيم بيرون مياد ميگه: خوبه فقط بديش اينه پشت به در بايد بشيني????


لوهان مونده از شلنگ براي چي استفاده ميكنن و بدون اينكه درش بياره همونجور تا آخر بازش ميكنه و وقتيم بيرون مياد با بر و روي خيس و بغض ميگه: امكاناتش خيلي خوبه بارون مصنوعي داره اما كامل خيس شدم..اشكال نداره مرد كه واسه اين چيزا بغض نميكنه????????


دي او بعد از استفاده با چشماي ورقلمبيده و خشم بيرون مياد و ميگه: كي اين روش و طراحي كرده؟؟ چرا سيفونش من و تميز نكرد؟؟ بگيد برم خونش و روي سرش خراب كنم مرتيكه ي چس مغز????????????


كاي به 10 زاويه ي مختلف نشستن و امتحان ميكنه و بخاطر همين مجبوره يكم غر بده تا بفهمه چجور بشينه آخر سر طبق قوانين واقعي دستشويي كارشو ميكنه و وقتي بيرون مياد ميگه: اون تو چندتا حركت جديد واسه رقص طراحي كردم كلا فكر آدم و خيلي باز ميكنه اينجا خوشم اومد????????


بكهيون نرفته برميگرده و با بغض داد ميزنه و ميگه: مامااااان سوهووووو اونجا يه سوراخ داره توش يه چيزاي عجيب غريب شناوره من ميترسممممممم....كپساااانگ????????


چن وقتي ميره 1 ساعت طول ميكشه بياد بيرون و وقتي اومد بيرون ميگه: داشتم نوشته هاي روي ديوار و ترجمه ميكردم خيلي قشنگن ميشه ازشون يه آهنگ جديد ساخت...يه جا نوشته بود اگر ميخواهي كسي نبيند هنرت را بكش سيفون بالاي سرت را..اين عالي ميشه واسه ي آلبوم جديدمون نه؟؟؟؟????



كريس با يه دستمال كاغذي وارد ميشه و فكر ميكنه بايد روي سطل آشغال كارش و كنه و وقتي بيرون مياد ميگه: خيلي كوچيك بود نتونستم خوب كارم و كنم سيفونشم از يه جاي ديگه آب ميريخت..كلا دستشوييه ايرانيا عيز نات ماي استايل????



تائو كه تا ميره با كلي جيغ و داد بيرون مياد و وقتي ازش ميپرسن چت بود با گريه ميگه: اونجا كلي پشه و سوسك داره سوسكاشون مثل دي او نگاه ميكردن????????????????????



سهون مثل يه جنتلمن ميره داخل و بعد از

♋εχο sτοяλ♋, [28.03.07 00:16]
ادامه

قيافه ي پوكر فيس مياد بيرون و ميگه: يهـــــــــت...توي تهويش آب بود هرچي دست كردم توش كه آب بره يه چيزايي به دستم ميچسبيد..اما دركل بد نبود



شيومين كه نميره دستشويي ميترسه برگرده باز گشنش بشه و مجبور بشه باز غذا بخوره



واسه ي لي هرچي منتظر ميمونن ميبينن بيرون نمياد..آخر سر در و ميشكونن و ميبينن خوابش برده توي دستشويي..بيدار كه ميشه ميگه: اينجا كجاس؟؟ كي من و آورده؟؟ خيلي آرامش بخشه آدم جون ميده توش بخوابه



چانيول چون نميدونسته چجوري بايد بشينه سرپا كارش و ميكنه و وقتيم بيرون مياد ميگه: بابا كريس..ميشه پول بدي شلوار بخرم؟؟؟؟؟☺️☺️????



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد